۱۰ مطلب با موضوع «برای خاتون» ثبت شده است

برای خاتون

خاتونم !
بگو برایم از هر کجا که هستی دلت
به هست عاشقی هست هر چند دور
بگو که هنوز قلبت از دید عشق در چشمها
تند می شود بی تاب چوپرنده در مشت
بگو که هنوز عطر زلف و گیسویت
مست را مست تر می دارد
بگو که هنوز رقص زیر باران بی وحشت
عریانی ذهن تو ازفریاد رعدو آذرخش
آسمان لرزان تراست اعتراف عشق در جان

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۲۸ اسفند ۹۸

    *خاتونم*

    خاتونم !!
    بی هوای تو در هوای ابری این دوراجباری
    دلتنگی های خیسِ جنون را ، برکدام بند وجودم
    پهن باید کرد ؟،که رنگی از عشق تو نباشد ؟
    واین خود تلخ می شود تلخ
    وقتی هیچ قند وشکری مزه این بودن را
    به شیرینی طعم بوسه هایت نمی کند
    وتلخ تر خاطره . . .
    این روزها کابوس می شود به جان ندیدن
    انگار حتی آینه و پنجره هم فریادیست بر من
    این لبخند آلزایمری تــــــــــو کجا آخرکه بدادم نمی رسد

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۲۶ اسفند ۹۸

    برای خاتون*

    خاتونم. . . .
    گناه از دل سادهِ عاشق تو نیست، علت این بی اعتمادی ها. . .
    مقصر کسی ست که اولین بار تخمِ هرزه گیاه تن خواهی رادر جاده رسیدن به خانه عشق کاشت
    واین و آن رهگذر بیدل برای فرار ازتنهایی دانست و ندانسته باشبنم های دروغ و نقاب باور پذیری صداقت را سخت کرده اند
    مقصر ذهن های لچن زده آدم است که از دیر باز گناه سیب را به گردن حوا نهاد

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۱۴ بهمن ۹۸

    شاخه نیلوفر

    شاخه نیلوفریم
    گره بزن همه بندبند خواستنم را
    به بودن ونرفتن ها ی ابدی
    برمن بپیچ عاشقانه ،سبزو پایدار
    بوسه وآغوشی گرم ، مهمانم کن
    ذوب می شود سرمای زمستان
    از این گرما و آن حجب گلگون
    ومن تولدی دوباره خواهم سرود

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۳۰ دی ۹۸

    ستاره زهره

    کاش یرای من ،  شاعری می کردی

    تک تک احساست را

     باتن واژه های عریان

    برلبانت جاری می کردی

    گونه ات سرخ از حجب بیان

    با تابش عشق در چشم

    ومن آهسته از لبت

     شهد می نوشیدم  ، با یوسه ای

    می از تو  ،  مستی از من

    پناه می شد ، بازوانم

    پنهان می شدی

    . .. . در آغوشم

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • سه شنبه ۱۹ آذر ۹۸

    **خاتون**

    برای خاتون

    برایم شعری بخوان
    نه با لبانت ، باچشمت بخوان
    مرابا نوای عشق آرام
    در گوشم بخوان
    دستانت را آهسته
    پیش بیار
    تن پاره پاره قلبم
    پرنده ای زخمی ست
    به دستان عاشقت
    محتاح است

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱۷ آذر ۹۸

    خاتون 3

    نازنینم
    خیالت راهت ،من اینجا
    به هوایت زنده ام
    ذهنت رادر آشفتگی
    واژه ها یم اسیر نکن
    هنوز هیچ وااژه ای
    فهم عاشقی ات را ندارد
    خاتونم
    عاشقانه هایم را به باد می دهی
    وقتی نگاهی،کلامی
    از تو به یاد م میرسد
    وقاصدک بینوا حیران از
    بردن کدام حس می شود

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۱۶ آذر ۹۸

    برای خاتون

    صبح که به کنار آیینه می آیی
    به تصویر چشمانت در آیینه نگاه کن
    تا مرا از آن میان
    مست از میِ ِصبحگاهی
    عریان باز یابی
    که پای کوبان به سوی
    گوشه ای از قلبت
    آنجاکه از تلاطم طوفان روزگار
    بکر مانده هنوز ، پناه می برد
    چشمها و آیینه ها
    از مفهوم ریا و دروغ
    بی خبرند

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۱۶ آذر ۹۸

    خاتون 2

    سایه بودنت را از من نگیر
    من به هیچ گفتنت محتاحم
    وبه آن لبخندی که هر صبحدم
    قاصدک به من هدیه میدهد
    ومن به یاد لبانت با بوسه
    فاصدک را روانه تو میکنم
    بیاو کنار پنجره بنشین
    قاصدک در راه است

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۱۶ آذر ۹۸

    خاتون برای خاتون

    در میان آیینه ، چشم من
    به دنبال تو میگردد
    که دستانت چون پیچک
    مرا در بر دارد
    چهره در موهایم
    پنهان میکنی
    تا حجب بوسه هایت
    بلرزاند ، هستی مرا

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۱۵ آذر ۹۸
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد