باور کن !!  کسی که دوستمان داشته است ...، یا ما گمان کرده ایم که دوستمان دارد ، ... یا خودش زمانی فکر می کرده است که دوستمان دارد، هر گونه حقی دارد که ما را دیگر دوست نداشته باشد.

  طول زمان مدرکی برای وجود عرض اعتماد نیست تا او را به ادامه داد ن چیزی که تداوم ندارد؛ محکوم کند. حق انتخاب هرگز از کسی سلب نمی شود وتو اگرخواستی می توانی فقط توهم باورهایت را باور کنی اما  نمیتوانی آنراتحمیل کنی. . . ؟ 

وقتی هیچ کجای این بود ن و زیستن ها بوی از همدلی وهمراهی ونه فقط همزباتی وتظاهربه هم پابودن ندارد . . . وقتی مهربانی،عشق و عاشقی توهم وکلاهی است برای تنها نبودن. .  وقتی از همان اولین قدمها قصدو نیتی پنهان درذهن داریم . . . وقتی درک قا لب از عاشقی تنها و تنها به حسی زود گذرو رفع نیازی آنی محدود است ونه همراهی وهمدلی برای شناختن زندگی وزیبا زیستن. . وقتی هزاران قوانین نا نوشته پوچ و بی منطق دیوار و حایل میان نیازهای طبیعی جنسیت ها می کشند . . وقتی هرگونه رابطه نا شنا خته برچسبهای وحشتنا ک ترد اجتماعی به دنبال دارد . . وقتی که همه دوست بودنها باید جهت دار و انتها یی معلوم داشته باشد. . . وقتی نمیدانی کدام قسمت از وجودش را ناخواسته از وحشت انتخاب نشدن پنهان میکند . . !!

نمی شود دوست داشتن را از دیگری به واسطه ی تاریخ و قانون و منطق خواست . . .وهر چیزی به جز این ، اگر تبدیل به حکایت مدعی و مدعا شود، نه عا شقی... که تملک طلبی است.