بی خیال شده ام. . .

اینجا هیچ کس از کسی

برای اشگها دلیل نمی خواهد

وتو می دانی دیگر

هیچ چیز سکوتم را نمی شکند

ودلم دیگر از وحشت

رفتن ها . . . زخم زدنها

کابوس نخواهد دید

اینجا دیار تنهایی ست

به دوراز تن هایی که

لبخند به لب. . . . خنجرت میزنند