۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

روزگار من 1

اگر میانِ زندگى چندبارى مرگ وقفه مى انداخت و
باز زندگى بلندت مى کرد.
اگر این سى چهل پنجاه سال را یک نفس نمى تاختیم،
اگر خدا چهره اى داشت که به اندازه ى چشمهاى انسان غم در آن مشهود و پیدا باشد؛
آن وقت شاید رو به حقیقى ترین مخاطبِ روزگارم
مى ایستادم و بى آنکه دهان بگشایم او مى خواند و
مى گفت:
مى خواى برى؟ خسته اى؟ بُریدى؟ مى خواى بپرى؟ 
برو جانم. برو که خستگیت در رِه.
بپر که مرگ تو رو صدا مى زنه. برو و به امید دیدار.

«سید محمد مرکبیان»

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۱۸ مرداد ۹۶

    برای تنهایی ها

    کاش تو هم می دانستی. .

    که چه طعمی دارد

    زیرِ این سقف کبود

    بین این مردم پر رنگ وریا

    یک نفس همدلی ، حتی با سکوت. .

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱۵ مرداد ۹۶

    سال روز خاموشی

    و عشق را
    کنار تیرک راه بند
    تازیانه می زنند
    عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
    روزگار غریبی است نازنین...
    آنکه بر در می کوبد شباهنگام
    به کشتن چراغ آمده است
    نور را در پستوی خانه نهان باید کرد...

    «شاملو»

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۲ مرداد ۹۶

    یادی از فروغ

    من پشیمان نیستم

    من به این تسلیم می اندیشم

    این تسلیم درد آلود

    من صلیبِ سرنوشت را

    برفرازتپه های قتلگاه خویش بوسیدم

    در خیابانهای سرد شب

    جفتها پیوسته با تردید

    یکدیگر را ترک می گویند

    در خیابانهای سرد شب

    جز خدا حافظ خداحافظ ، صدایی نیست

    «فروغ فرخزاد»

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱ مرداد ۹۶
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد