من چشم به راه به کجا باشم
وقتی عاشقانه های ما
نه بوسیدن داشت ونه آغوش گرفتن
وقتی رویا در رویا خاطره ساختیم
از نشستن در مهتاب ، از خلوت سکوت
پناه شدن در پنهان گیسو، خیره ماندن درنگاه
من چشم به راه کجای عاشقی باشم
میان این ولگردیهای شبانه
میان این انتظار نگاهی آشنا