من قلبم را جایی گم کرده ام

میان این همه واژه و حرف و کلام

یا گوشه دنج تنهایی کافه قرار

نه، شاید وسط همون قهوه های تلخ

نمی دانم، یازیر بارون انتظار

من جایی قلبم را گم کرده ام

شاید میان آینه روی دیوار

یاکه میان چشم های پرهیاهوی تُ

یاکه بین عبور از بیصدایی فریاد

من قلبم را جایی گم کرده ام