ببین این شهرومردم کوچه و بازار

عجب دنیاِ تنگی برای خود ساخته اند

که حتی یک خشت برای عاشقی ما

توی هیچ کافه پس کوچه ای نمانده

چشم ها حریصِ هوس خواه تن

ذهن ها لجن آلوده بد سگالی

حتی دیگر سنگ فرش خیابان هم

آب باران را گِل آلود می خواهد

شهرغریبی ست شهر مدعیان عاشقی

۴/۴/۹۹