گناه زشتی خیالت را

به تنم وصله می زنی؟

چه با لذت لیس می زنی

با چشم هرزه بینت از پس

این پوستین اجباریم

تن عریان توهم ذهنت را

چه آسان بد نامی هوس بارت

وصله تن محروم ومحکومم شد


دی 92گلبن