می شود با گل ها همسایه شد

می شود در نور مهتاب خانه کرد

می شود از یک نگاه منتظر

قطره اشگ را بامهر شست

می شود از میان یاد ها

بوته های یاس را آرام گفت

مهربانی در خود مهرست وبس

یاد یاران تاکه در جانم هست

می شود عاشق شدوتن را نخواست

می شود زفردا ترسی نداشت

می شود باورشود این زندگی

هیچ جایی برای حسرت نداشت

بهار89 گلبن