همه ی کوچه های قدیمی و خاکی دنیا

من را یاد رفاقت های قدیمی و کهنه

می اندازند ...

یاد شاخه گلها. . یاد مترو ومتروکه ها

یاد لحظه های خوب اعتماد

یاد دل گفتنی ها و دل مشغولی ها

حتی این سایه های قدیمی اتاق

یاکه اون قاب خسته روی دیوار

همه کوچه سنگفرش های خیس

بوی همان شبنم سر شانه

رد همان سرنهادن های قدیم

هنوزهم کوچه های قدیمی

مرا یاد رفاقتهای قدیمی

می اندازد