تنها ی تنها این تن را
مقابل تو ای آیینه
توکه امروز حتی از سایه هم
به من نزدیکتری . . . . .
این تو که از دیدن هیچ حسی
گناه تو و ننگ رسوایی من. . . . نمی شود
به نظاره انتظار می نشینم . . . .
تا کی . . . . کجا. . . . دستی . .
نه از سر مهربانی و همدلی
از سر حکم و عقدی از عقده روزگار
به اجبار. . . . . تسلیم نیازش کنم
- انوشه گلبن
- يكشنبه ۱ دی ۹۲