۲۱۵ مطلب با موضوع «شعر من» ثبت شده است

دلنوشت

آیینه را در سکوت شاهد می کنم

وقتی همه عاشقانه های خشگیده را

غلیظ و پررنگ به فنجانی از سکوت

لب ریز و لب سوز و لب دوز

تلخ و بی هوا هورت می کشم

شاید کلاهی شود بر سر بی سامانم

یا که لبخندی بر لب این قابِ خالیِ کهنهِ عبوس

دیگر حتی تلخی روزگار

درمان نمی کند دل درد کهنه را

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۱۵ خرداد ۹۳

    برای محمد . . .


    از دلتنگی دیدار نگو ، در مانده ترینم

    از بی کسی راه نگو ، تنها ترینم

    این سایه و روشنِ  خاطر و یاد

    این قاب خالی  آن نیمکت پارک

    آن میز پشت کرده به شیشه

    وآن قهوه داغ تر از گپ یار

    یک بار دگر گر نفسی پا دهد شاید

    دیدار کنار آید و هم سخنی شاد

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۷ خرداد ۹۳

    باور

    میان باورِمن و توهم تو

    فاصله ایست ، ازبودن تا رفتن

    بودن برسرعاشقی تا جنون

    رفتن از سر شاخه ای به آن دیگری


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۲۰ ارديبهشت ۹۳

    وحشت هم راهی


    اصراری به تکیه کردن نیست

    وقتی تکیه کردن، زخم تیکه شدن را

    به یاد می آورد

     اجباری نیست به همراهیِ پای  خسته

     وقتی هیچ همراهی  پای خسته را نمی فهمد

     شاید بودن همان رفتن است 

    وقتی اعتماد با سکوت دفن می شود

    وقتی وحشت تجربه

    همه فردا را خاکستر می کند

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • انوشه گلبن
    • سه شنبه ۹ ارديبهشت ۹۳

    روزگار

    روزگار مرا

    مصلوب و اسیر میخواهد

    دربند چشمی نم ناک از رفتن ها

    در حسرت ِ نقش  ریمیل ِبر شانه یاد

    همه عاشقانه ها و عا شقی را

    تمام حسی که گرمای دل فریبش

    تن بی قلب هرزگی اش را می لرزاند

    روزگار مرا

    متهم و بی اعتماد می خواهد

    با کمترین کور سوی  خواستن

    حتی لرزشی  مهربانه در ذهن را

    در قعر سیاه چال مرداب روز مره گی

    زیر آسمانی که تهوع تن خواهی می بارد

    محکوم  می خواهد ، به بودن بی حاصل

    روزگار . . . .

    روزگار . . .

     و چه درد و رنجی  به جانش بد تر از این

    وقتی گرمی دستی ، یا فروغ  دیدگانی

    آتش بر قفل و هیمه این بند و زنجیر می زند


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۲۷ فروردين ۹۳

    با تو یا تنها

    عاقبت روزی زود یا دیر ترها

    می روم از شهر وخاطر ، با تو یا تنها

    شانه هایم خیس باران اشگها

    ذهن خفته ، فارغ زدردو یادها

    این سفر را گریزی نیست ، باتو یا تنها

    کاش به ماند نقش مهری ، به یاد مانده ها

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲۱ فروردين ۹۳

    بهار آمد


    عاقبت از راه رسید

    باوقار همچو بانو سپید

    نم نم باران پیشکش راهش

    سپید شکوفه سیب  پیش گامش

    قاصدش قاصدک های رقصان

    و هم او پیام آور این رستا خیز

    صور دمیده شد شاید در دل مردگان

     که دل بشوئید  ، از سردی  زمستان  بی عشق

    بهار ،  بانوی عاشقی از راه رسیده است


  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۱۱ فروردين ۹۳

    توی این شهر


    همین کوچه ها

    همین شهر پرِ شلوغ

    عابرش لب به لبخند داشت

    دل به سرود وگرم مهر

    و

    هیچ دلی را درکوچه هانمی بردند

    برای دسربعد شام تنهایی

    ومشت شان مهربانی پنهان بود

    انقدر پنهان که برای هرخسته پیدا بود

    برای رفتن از پی هوسی

    هیچ کسی خنجری از پشت

    در دست نداشت

    توی همین کوچه ها

    توی همین شهر شلوغ

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۱۱ فروردين ۹۳

    شعر خاطره

     

    از جور زمان  ، زهر کسان

    هیچم وحشتی نیست

    از سردی وسوزش کلام

    هیچ غمی نیست

    وحشت زطنابی ست

    بافته از خاطرو یاد

    برگردن دل کرد

    به پا دار ِ مکافات

    دی89

    روزگاری نوشته بالا را به والا همراهی تقدیم کردم حالاکه خودش دارفانی را وداع کرده یادگارش مرا یاد بهترین روز ها انداخت  خواستم به این وسیله  ادا احترام به دوستی کرده باشم که همه زندگی اش را عاشقانه سرود

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۲۴ اسفند ۹۲

    روزهای دیروز

    بی صدا نشستم کنار پنجره

    خیره به آنسوی سایه زندگی

    غرق در دود سیگار وسرخی آن

    همان رفیقی که تنها از خاطره ها

    با من پای ماندن داشت ، داغ و سرخ

    یاد گار همه آن بهار هاکه تنهاگذشت

    گاه میان تن ها ، گاه میان تلخی و سکوت

    افسوس که بازوان دراز دیوارحتی

    قادر به داشتن روزهای خاطره ساز

    در آغوش سفیدش نبود

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۲۱ اسفند ۹۲
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد