اصراری به تکیه کردن نیست
وقتی تکیه کردن، زخم تیکه شدن را
به یاد می آورد
اجباری نیست به همراهیِ پای خسته
وقتی هیچ همراهی پای خسته را نمی فهمد
شاید بودن همان رفتن است
وقتی اعتماد با سکوت دفن می شود
وقتی وحشت تجربه
همه فردا را خاکستر می کند
اصراری به تکیه کردن نیست
وقتی تکیه کردن، زخم تیکه شدن را
به یاد می آورد
اجباری نیست به همراهیِ پای خسته
وقتی هیچ همراهی پای خسته را نمی فهمد
شاید بودن همان رفتن است
وقتی اعتماد با سکوت دفن می شود
وقتی وحشت تجربه
همه فردا را خاکستر می کند