از دلتنگی دیدار نگو ، در مانده ترینم

از بی کسی راه نگو ، تنها ترینم

این سایه و روشنِ  خاطر و یاد

این قاب خالی  آن نیمکت پارک

آن میز پشت کرده به شیشه

وآن قهوه داغ تر از گپ یار

یک بار دگر گر نفسی پا دهد شاید

دیدار کنار آید و هم سخنی شاد