از جور زمان ، زهر کسان
هیچم وحشتی نیست
از سردی وسوزش کلام
هیچ غمی نیست
وحشت زطنابی ست
بافته از خاطرو یاد
برگردن دل کرد
به پا دار ِ مکافات
دی89
روزگاری نوشته بالا را به والا همراهی تقدیم کردم حالاکه خودش دارفانی را وداع کرده یادگارش مرا یاد بهترین روز ها انداخت خواستم به این وسیله ادا احترام به دوستی کرده باشم که همه زندگی اش را عاشقانه سرود