۲۱۵ مطلب با موضوع «شعر من» ثبت شده است

این منِ خسته

بگذار برایت بگویم
که این تن تکیده مانده درراه
از عبورسالهای کویریِ مهربانی
تنی شد عاشقانه
که بوی عشق ، حتی
ازحیاط همسایه
به روحش پرِپرواز می دهد
دستانش درکار مرهم
بربا ل پرنده زخمی
آغوشش پناه بی پناهی
سرشانه اش جایی برای
هق هق بی دلیل و بادلیل
حالا اگر تو درراهی
حالا اگر تو صدای قلبم را می شنوی
به سراغم بیا نازنین
بیا پیش از آنکه
طوفان این زمستان نامردمی
تنم را برباد دهد

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۵ بهمن ۹۸

    بوسه پنهان

    کنار تنِ عاشقیت ، تنم رها از بودن ست

    نفس ، نفس زدنت ، بهانه زندهِ زندگی

    هیچ راهی برای پنهان کردن عشقت

    برایم نمی ماند

    وقتی حتی تنهایی هایم ،

    بوی ترا می دهد

    وقتی ، همه هستیم

    پرازنوازش توست

    بوسه پنهانی وآغوش مهربانی

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۵ بهمن ۹۸

    قرار

    قرار بی قراریم
    بیا کنار همان سپیدرا
    که یک روز باتو به شب شد
    شبی بی دلهره از فردا
    توسر برشانه ام
    من روی بر مهتاب
    بیا کنار همان حوض
    که مهتاب عریان شنا می کرد
    نفس ، ازسینه ام
    میل پرواز دارد امشب
    مرا تنگ تر در آغوش بگیر
    که فردا ، برایم
    خیلی دور است

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۷ دی ۹۸

    سپیده دم

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۷ دی ۹۸

    گاهی. .

    گاهی برایت حس می شوم  ، گاهی شعر و شعور
    گاهی برایت حرف می شوم  ،گاهی تلخ وبی عبور
    شاید برایت هم کلام

    یا شاید هم نفس
    گاهی برایت دور می شوم

    گاهی سایه ؛گاهی روح
    لیک منم . . . .

    درپس همه بودن ها
    گاه هیچ می شوم در تو. . . .

    گاه فریادی بی صدا

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۱۳ آذر ۹۸

    درخت

    نزدیک تر بیا ، خوب تماشایم کنی
    این خط برسروتن ، رد رهگذریست
    به یاد ایام
    نزدیک تربیا، تاخوب بشنوی صدایم
    این ناله های بی کسی آن فریادخفته در گلو
    نزدیک تر بیا ، نزدیک تر
    ببین این چین های صورتم
    داغ گذر خون دلم ، سیلی اعتماد
    زخم فریب ، حسرت و دریغ
    نزدیک تر بیا ، نزد یک تر

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۸ آذر ۹۸

    سرگذشت

    حرفهای بچه گانه. . .
    ماندن و رفتن بی دلیل
    تکیه کلامهای عاشقانه
    توهم های نا خواسته
    نگفتن و نقاب زدن
      هیچ شدن . . . ،تنهایی را رکاب زدن
    رفت و تمام شد و گذشت
    تا رسیدیم گفت. . .
    درگذشت. . . . . . .

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۱۷ آبان ۹۸

    انار

    همه راز دلم دانه ، دانه، انار شد

    آخه پا ئیز آمده بود . . . .

    وتو هیچ ندانستی که آن تک انار

    جان من بود درونش پنهان

    وچه راحت ربودی و شکست

    آخه پائیز آمده بود . . وقت ماندن نبود

    آه از آن دانه های انار ، کوچه ها محله ها

    همه را کرد نشان ، همه را کرد خبر

    هرکسی نقدی کرد هرکسی زخمی زد

    من شدم دیوانه . . آخه پائیز بود به شهر
    دل من پر زدرد ،تن من پر زخم
    لیک هیچ کس ندانست این راز
    آن انار از کجا ، چرا عاشق بود

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۵ آبان ۹۸

    عزا

    سیاه نمی پوشم
    گرچه عزا دارمرگش هستم
    این روزها ، چه کسی باور دار
    گریه برمزار اعتماد و صداقت را

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۴ آبان ۹۸

    برای مارتا


    عاشقانه هایم را سرود می کنم

    انگاه که در میا نه شب ، باد

    عطر گیسوانت را، سوغات می اورد

    من با نی لبکی از جنس اشکهای پنهان

    تاسحرگاه می نوازم ؛ آرام . . . آرام

    واژه واژه شعرم از نم چشمت معطر است

    واین سرخی هر سطر، خون دل سالهای انتظار

    بامن بمان ای ستاره روشن شب تیره گی ام

    بامن بمان ای حسرت فروع خورده عاشقی

    بامن بما ن  تنها بهانه هستی ام

    با. . من . . بمان

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲۵ مهر ۹۸
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد