وصله ی نچسب

خیال پردازی با تو
که شبی مرا به کشور گیتارها، اسپانیا
شبی به مزارع قهوه ی آفریقا
و شبی به سینمای وسترن آمریکا
می برد
از من زنی ساخت
که واقعیت را
مثل عضو پیوندی و از گروه خونی من نه
پس می زند!

احتمال مرگ کم نیست
این "نیست بودنت"
این وصله ی نچسب
به من نمی چسبد!

  مهدیه لطیفی برف روی خط استوا
 

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۳ ]
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۲۱ دی ۹۲

    کاکتوس ها را بغل می کنم

    شبی که
    زنی جدید سر بر بازوی تو
    و خیالی کهنه
    سر بر سینه ی من...

    شبی که بهشت بازوانت را  ندارم
    کاکتوس ها را بغل می کنم
    و برایشان از تفاوتِ آغوش با آغوش می گویم!

      مهدیه لطیفی برف روی خط استوا
  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۲۱ دی ۹۲

    روزنوشت. . .

    توی دنیای واقعی خیلی چیز ها می تواند بی دلیل و بادلیل باعث فاصله بشه. . . خط فاصله هایی که گاه از شناخت خصلتهای درونی ست و گاه اشتباه درقضاوت . . . . هرچه هست قابل فهم ودرکه چون از پی رابطه ای حضوری اتفاق می افته ما آدمها برای همیشه نمی توانیم آن درون وجودی مان را پنهان کنیم به خصوص وقتی در تماس اجتماعی نزدیک با هم قرار می گیریم. . . . اما برایم واقعا مضحک است این خط زدن هارا گاهی توی دنیای مجازی هم لحاظ می کنیم ، دنیایی که واقعی بودن شخصیت ذهنی و میزان پایبندی به آن اصول واقعا مجازی ست

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۲۱ دی ۹۲

    شبنم دیده

    حیف از این دل که از جنس حریر

    حیف از این دل که از جنس بلور

    حیف از این دل که لطیف است

    همچون عطر یاسِ بهاری

    به غمی یابه تلنگر یاکه اشک

    شود حتی کمی آزرده

    شود حتی کمی کدر

    شهریور   92  گلبن

     

       

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۲۰ دی ۹۲

    حاشای بی اعتبار

    خاطرات  را برایت یاداورشدم

    شاید همه انها کشک باشد

    کشک. . . . گفتی؟ باورهم داری؟

    چه می شود وقتی همه چیز کشک شد

    کاش رشته های پیوند گذشته ها

    یاکه سبزی روزهای سربرشانه سودن

    یاکه نه. . . بوی همان لذت پناه سیر

    پناه به آغوشی که هم آغوشی نمی داند

    کاش مزه آش این سالهای عمر

    سیرت نمی کرد اسیر داغها

    آبان 92  گلبن

     


  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۲۰ دی ۹۲

    عهد شکن

    حوصله های تنهاییم سر میرود

    وقتی نبودنهایت دیر می شود ودور

    ورنگ می دهد غصه هایم ،. . . دم میکشد

    میان استکانی که ،  لبریز از بی کسی ست

    من  همه عشق سرایی هایت راکه

    میان کاغذ سیگارم ریخته ام

    دود می کنم . .

    چه طعمی دارد بعد آن استکان چای جدایی

    ومدام به قلبم قول می دهم

     این دیگر آخرین است

    افسوس که هربار به بهانه ای

    عهد می شکنم ، وباز

    همان چای و همان سیگار

    بهمن91  گلبن

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۲۰ دی ۹۲

    کاش های پنهانی


    کاش من هم مثل تو

    کلاهی ازجنس بی تفاوتی

    برسر دلم می کشیدم

    نگاهت در قاب خیس امروز

    فردا چه راحت می رقصد

    شاید این فردا ، شاید

    بهانه رفتن امروز باشد

    کاش فردا مثل امروز نبود

    کاش فردا بوی نم چشم نداشت

    خرداد92 گلبن
     

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۱۹ دی ۹۲

    پناه بی پناهی

    ازشانه هایم چتر می سازم

    تا لایق شبنم گونهایت شود

     به استقامت و پایداری سرو

    پیوندی ابدی خواهم زد تا

    قرار بی قراری تنهائی هاشود

    و

    آغوشم را ؛ خالی از هرگونه

    هرزگی تن خواهی ،گرم از اعتماد   

    برای پناه دل بی پناه وسری بی قرار

    و سینه ام را

    گورستانی برای زخم ها و زخمه ها

    وچشمانم را در پنهان ترین پناه

    پنهان . . .

    گلبن  دی92

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۱۸ دی ۹۲

    بودن با تو


    کاش شبنم سحرگاه بودم
    برگل رویت می نشستم
    یا نسیم صبحگاهی
    شانه برمویت میکشیدم
    کاش پروانه بودم
    روی شانه ات میآرمیدم
    یاکه چو قطره باران
    بوسه بارانت می نمودم
    کاش می شد بود باتو
    کاش می شد بود با تو


    گلبن

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۱۸ دی ۹۲

    عشق حیات جاوید

    عشق را نباید قدم زده باشی. عشق را برای تماس دو تن نباید خواسته باشی. عشق را نباید گوشه دنجی دود کرده باشی. عشق را نباید در فنجان قهوه‌ای هورت کشیده باشی. عشق را نباید در اندام دیگری تنیده باشی. عشق را نباید بافته باشی چون فلسفه. عشق را نباید زاده باشی با ذهنت. عشق را در تفسیر ماه و ستاره نباید خواسته باشی . عشق را نباید آه کشیده باشی ، عاشقی واقعی درد و رنج نیست عین حیات است عین زیستن جاوید   است عشق را باید زندگی کرده باشی. باید با چشم دلت خواسته باشی تا از بودنش حتی در قلب کسی دیگر لذت ببری عشق باید زیسته باشد در درونت و زیسته باشی در درونش تا هیچ زیستنی را نخواهی بی او


  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۱۸ دی ۹۲
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد