یادی از فروغ

من پشیمان نیستم

من به این تسلیم می اندیشم

این تسلیم درد آلود

من صلیبِ سرنوشت را

برفرازتپه های قتلگاه خویش بوسیدم

در خیابانهای سرد شب

جفتها پیوسته با تردید

یکدیگر را ترک می گویند

در خیابانهای سرد شب

جز خدا حافظ خداحافظ ، صدایی نیست

«فروغ فرخزاد»

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱ مرداد ۹۶

    28 تیر،گرامیداشت زاد روز سیمین

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۲۸ تیر ۹۶

    کاش می دانستی

    کاش می دانستی، وقت نبودن هاتت

    چگونه  گلهای قالی  ردقدمهایت را

     دنبال میکند

    کاش می دانستی ، وقت نبودن هاتت

    چشمانم ، چگونه

    حرکت کند عقربه هارا نفرین می کند

    کاش می دانستی ، وقت نبودن هایت

    چگونه حتی سینیِ فنجان قهوه

    به دنبال سهم فنجان تو میگردد

    کاش می دانستی

    وقتی دیدنت ، دور می شود و دیر

    دلتنگی چقدر تلخ می شود

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۲۶ تیر ۹۶

    عکس می گیرم

    عکس می گیرم

    از ضربات شعری

    که بر من فرود آوردی

    عکس می گیرم

    از صبحی برفی در ملائی که تو تیربارانم کرده ئی

     

    عکس می گیرم

    از صدای تو، لبخندت، شکستن آوازم

    و نشان می دهم

    به کسی که شعر مرا می خواند

    و باریکه ئی از ابر

    در حیرت لبخندش موج می زند.

    «محمد شمس لنگرودی»

     

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۱۶ تیر ۹۶

    هیچ سخت نیست

    برای من هیچم سخت نیست

    من که همیشه جایم هست 

    تا نبودن دیگری

    منکه چمدان خاطرهایم

    پشت درب فراموشی ست

    کنار آمدن باقاب خالی اتاق

    نشستن در سکوت تنهایی مهتاب

    خط خوردن اسمهای داده شده

    که نشانی حدودم رانشان زده

    سخت نیست

    برای من که سنگفرش

    کوچه های رفاقت دیروز

     رد پای همراه دیگرت شده 

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۹ تیر ۹۶

    درد نوشت 1

    دیگه بارون هم حال نداره
    واسه نشستن کنار سنگ فرش کوچه
    دیگه حتی چتر هم گله نمی کنه
    از بودن توی چادر تنگ
    دیگه حتی سیگار وقهوه تلخ
    سایه های بی کس روی دیوار اتاق
    جای خالی روی تخت . . . . .
    پنجره تک چسبیده به دیوار
    دیگه حتی این فریاد های سکوت
    بی تفاوت به همه بود ونبود

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۸ تیر ۹۶

    یک نوشته

    کاش گاهی شاعر می شدی

    حرفهایت را می ریختی

    درون پیاله ای و تکان می دادی

    چشم هایت را می بستی و

    چند کلمه به اختیارِ حالِ دلت ، بیرون می کشیدی

    ان وقت من به دفتر شعرت سرمی زدم و

    به این یگانه شعر بی انتها می رسیدم

    "امروز دلم تنگ توست دستانت را به مهمانی گیسوانم بیاور"

    شعر از . . . نمیدانم

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • سه شنبه ۶ تیر ۹۶

    شاید . . .

    کسی چه میداند ؟!شاید

    یک روز تو هم مبتلا شدی

    به همین دردِ دست گرم

    با نجوای نگاهی سرد

    به همین نورخاطره ها

    درتاریکی فراموشی

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • سه شنبه ۱۵ فروردين ۹۶

    روز طبیعت

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱۳ فروردين ۹۶

    خسرو

    هفت فروردین زاد روز خسرو شکیبایی گرامی باد

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۷ فروردين ۹۶
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد