##دل تنگی

کوچه باغ شهر بوی بهارپرشده
ازدورها آمدنش را بنفشه ها
به جشن نشسته اند رنگارنگ
وشکوفه های سیب لبخند میزنند
افسوس که دستانم هنوز
بوی گیسوی تودارد به انتظار
ورنه شاید دل خسته من هم
بهاری می شد باردیگر

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲۲ اسفند ۹۸

    مونس جان

    مونس جان
    راست می گفتی،عشق آنقدر بزرگ‌ست که براحتی نمی شود از پَسَش برآمد....هم دلی می‌خواهد دریایی ، هم احوالی بهاری..
    هم شجاعتی ، استوار ... هم عقلانیتی، ماندگار ...
    عشق چیزی شبیه کف بر موج نیست ... عمق دارد... گردابی‌ست ... نه گودالی تهی ... دریایی ست وسیع ...
    این‌ست که هرکسی که نتواند بزرگ و بخشنده باشد از دایره اش بیرون می افتد...
    برای عاشقی باید "فهم" داشت ... نه فقط احساس....که اگر بشود عشق را فهمید، می دَود در رگ و پی آدمی...و دیگر جز به جزء اش می شود عشق ... ذره ذره اش ... و نفس‌ش می شود عشق ...
    و حال ِزندگی، رنگ و روی دیگری می گیرد..
    کاش بشود دل ما هم به عشق خو بگیرد ...
    کاش بشود جنس‌مان،عشق شود...
    کاش سربلندِ نام انسان باشیم .. کاش تا نفس داریم، عشق بورزیم..

    #نیلوفرثانی

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۱۹ اسفند ۹۸

    کرونا

    همیشه همینه . . .
    ماآدمها خیلی هایمان درحرف ونظر خیلی انسان بنظرمی آیم ولی باید حتما امتحانی هم در پس گفته هایمان باشه. . .
    چندروزیه که یک بلای ناخواسته دامن گیرهمه ماشده . .

    واز این میان جماعتی برای بقاو حفظ سلامتی دیگری از خود و خانواده و هستی خود مایه گذاشته اند و گروهی در فکر ثروت . . . .
    حالاوقت اونه که کمی به خودمون بیایم فکرکنیم نه برای جواب دادن به کسی . . . . ؛نه فقط به خاطر خودمان این روزهای خونه نشینی بهترین زمان برای اثبات به خودمونه که چقدر واقعا انسانیم و به هم نوع خودمون اهمیت میدهیم واقعا چقدر عاشقیم

     راستی عاشقی مگر چه شکلی داره

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱۸ اسفند ۹۸

    بی تـــــو

    به جانم نمی نشیند بی تو
    تماشای مهتاب و بوی خوش چای
    دستان مهربانت کجا ی خاطره ماند
    که هرنسیمِ بی تو قلبِ مرا
    کاوش گر عطر شانه هایت کرده است

    https://t.me/joinchat/AAAAAFgmbQdFuDqFZ9KEdA

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۱۷ اسفند ۹۸

    برای خواهرم

    تیغ به گلو میکشم وقتی
    توباشی و من محروم از
    آغوش کشیدنت به همدلی
    دردی ست مشترک میان
    بودن و نه بوسیدن
    تو بگو صبر اگر چاره کارنیست
    دلتنگی را چه کنم

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۹ اسفند ۹۸

    باد

    می گفت:خیلی خوبه که آدم می تونه با حرف زدن فاصله رو کوتاه کنه
    گفتم :اگر منظور از حرف زدن رسیدن به مطلوب باشه آره وگرنه حرفی که وزن نداره همون نگفتن بهتر
    می گفت: حرف حرفه دیگه وزن چیه؟اصلا مگر حرف رو نمی گن باد هوا؟
    گفتم: بادهوا؟!! . . . شاید . . .

    اما همین باد گاهی طوفان می شه و بنیاد آدمیت رو از جا می کنه

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۷ اسفند ۹۸

    نامردمی

    به میان آینه بیا، باسکوت
    یک دم ،همه تفسیرها
    همه مقصر جویی ها
    همه بایدها و نبایدرا
    چون رختی بدر کن
    عریان از همه ذهنت
    تا تو باشی و اینه شاهدو
    عریان قلب چاک چاکم از، نا مردمی

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۷ اسفند ۹۸

    درد بیصدا

    کاش ازپشت لایهِ پوش تنم
    عاشقانه حال قلبم پیدا بود
    کاش از پشت صورتک ظاهر
    دلنوازی ازچشمم خوانده بودی
    یاکه برایت درک بود رسم شیدایی
    شاید . . .وشاید
    دلت به تن نوازی و چشمت
    به توهمِ سراب واژه نوازی
    سفر نمی کرد

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۴ اسفند ۹۸

    باور

    چه وحشتی از این بارش نامردمی
    چه ترسی از این طوفان کینه و انکار
    من که در سینه،تـــورا،عشق می ورزم
    تــــو ،که در بودن،مرا باورمی داری

  • ۱ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲۴ بهمن ۹۸

    برای فردا

    عاقبت دوباره سبز خواهیم شد
     هرچند زمستان نامردمی
    سرد باشد ، سردِسرد
     سیاه، پرفریب ، پر داغ سرخ و پرعزا
     دوباره گل خواهد کرد
     گل واژه عاشقی ما
    برلبان عشق ،در دیاری دور
    با بوسهای برنگ اعتماد
     ایمان باید داشت
    به مرگ زمستان پر فریب

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۲۳ بهمن ۹۸
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد