برای زهرا

حتی اگر گوشه های خاطره را به هم بدوزم
باز کم می آید. . مگر عمر شبها دراز شده؟
نمی دانم مقصر کمی طول خاطراست
یاکه کوتاهی ساعت ارض عشق
دوباره به چند نقش عریانِ مهمانم کن
این پرده های اشگ نگاهم را تارمی کند

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۰

    باران شبانه

    سکوت می شود همه دنیای خیال
    انگار زمانه هم از حرکت باز مانده
    درست مثل نگاه خسته ام
    که گیج چشم در چشم عریانی ست
    انگار که باران شب هم با آن همه تلاش
    در نخ شستن من و ما وامانده

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۰

    قلندر قدیمی

    خیلی وقتــــــه یه کسانی مثل ما،

    قلندرو مست و خراب

    درگذرِ کوچه پس کوچه  شهرشلوغ

    ناله ای کرد درگوش باد

    نه دلی مانده برای بردن

    نه سَری هست برشانه یار

    لیک مانده هنوزهم گاهی

    نیمکتــــــــ خالی درگوشه دنج

    تکیه گاهی، قدرنفس یک آه

    شعرمن ۴/۹ . . .

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۱۱ ارديبهشت ۰۰

    عاقبت خواهد رسید

    عاقبت روزی،به ساحت عشق قسم

     وقت آن خواهدرسید

     در سر آن سِر قرار

    فارغ از این باید و آن قابها

    تنگِ تنگ به آغوش می کشانمت

    تو حجابی ز گیسویت بساز

    من رخ خود غرق در آن حجاب

    محو می گردیم ، میان مه و ماه

    دور ز چشم دل مردگان ،این ماجرا

    شعرمن۹۹/۳/۲۰

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۱۱ ارديبهشت ۰۰

    یک گوشه دنیا

    یک گوشه کوچک این دنیا

    بیرون از هیاهوهای شلوغ

    بودن ِتکیه دادن ، تکیه شدن

    طوفان واژه های بی تفسیر

    نوازش کردن و نوازش شدن

    بدون مرز بدون تن خواهی

    وسکوت

    خواندن و خوانده شدن از چشم

    شعرمن۹۹/۱۲/۳

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۰۰

    روبه آینه

        اجبار زیریک سقف ماندن
    زیردندان گرفتن خاطرهِ بی طعم
    وا مانده کلامِ خشگ در گلو
    سایه هایی درتاریکی عمر
    تبدیل دلبستگی به وابستگی
    زنجیر قضاوت ، تن دادن اجباری
    کجاشد آن همه نوازشها
    کجا رفت عاشقی ها دلتنگیها

    شعرمن۴/۸. . . .

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۰۰

    انتظار هیچ

       درانتظار آمدن هیچ کسی
    فنجان قهوه را فال گوش
    کنارعابرهای بی صدا
    که هر حسی رابه اصرار
    عشق می خوانند تا ، شاید
    فقط شاید ، کمی از تن ها
    تنهایی را خاطره باشند
    برای روزهایی که همه قابها
    خالی از همه فال هاست

    شعرمن۲/۴. . . .

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۰۰

    قاعده بازی

      حـــــــتـــــــــیــــــــــــــ. . . . .
    همه خط فاصله پیاده رو شهر
    این روزها خبردارند. .. . . .
    ازکسی دیگر گِله ای نسیت
    وقتی ، عمری حوصله سرفته را
    باپاروی حرف باورهایت
    ناشنوا ، به سررفته سرشد
    قاعده این بازی میان شهرنقابداران
    سکوت از حرف دل بود که ندانستیم

    شعرمن ۲/۴. . . .

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • شنبه ۴ ارديبهشت ۰۰

    بی تکیه گاه

    به دیوارو آینه هم دیگر اعتباری نیست
    دیوار از تکرار تزویر موشها ، گوشش پر
    آینه از فشاربختک نقابها پرترک
    دیگرنه تکیه بر گاهی
    نه تصویربر آه

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۰۰

    سکوت

    بگذار همان سکوت به ماند بی جواب
    و همان آلبوم عکسهای خاطره
    که روزگاری خیلی دور نشانی از
    اعتمادتو بودوباورهای من
    بگذار همه دفتر شعرهای نخوانده ام
    که در پشت هر حرف و اژه ترا
    بی صدا آواز می داد
    متروک بماند درخاطره
    شاید روزی برای کسی بخوانی
    عاشقانه ، چون سلامی در اول راه

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۳۰ فروردين ۰۰
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد