خاطره ها ، خاکستربه جامانده ازشعله ایام برهیمهِ زندگانیِ ما ، چه راحت با نیم نسیم زمانه به آسمان فردای امروز شده پرکشد وبرسرو رویمان نشیند . . .
انگار همین چند لحظه پیش بود که کلمه را یادگرفتیم و مفهوم را حس کردیم. . . .
انسان و انسانیت، عشق وعاشقی، سادگی ِزیبازیستی چون گل ؛. . . . .
وچه راحت باسوزاندن آن هیزم درک ، همه مفاهیم را هم سوزاند یم. . . . .
افسوس که از آن همه بودن ویکی شدن وسادگی وزیبایی ، هیچ چیز نماند
هیچ چیزی غیراز خودخواهی و تن خواهی ونقاب باقی نماند ؛. . . . حتی رد یک خاکستر
افسوس که همه عمرصرف رفتن فقط فرورفتن میان منجلاب شد وبس
- انوشه گلبن
- چهارشنبه ۲۳ مرداد ۹۸