گفتا که میبوسم تو را، گفتم تمنا میکنم | گفتا اگر بیند کسی، گفتم که حاشا میکنم!!! | |
گفتا ز بخت بد اگر، ناگه رقیب آید ز در | گفتم که با افسونگری، او را ز سر وامیکنم | |
گفتا که تلخیهای می گر نا گوار افتد مرا | گفتم که با نوش لبم، آنرا گوارا میکنم | |
گفتا چه میبینی بگو، در چشم چون آیینهام | گفتم که من خود را در آن عریان تماشا میکنم | |
گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما میکند | گفتم که با یغما گران باری مدارا میکنم | |
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی میخرم | گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا میکنم | |
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو |
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا میکنم |
- انوشه گلبن
- سه شنبه ۲۴ اسفند ۹۵