کا ش می دانستی
که چه طعمی دارد
تویِ این شهر شلوغ
بین این مردم پررنگ و عجول
باتو. . . .
آرام هم گام شدن
بی تعصب به همه شتافتن ثانیه ها
لنگ لنگان. . کوچه های مهر را پا؛ زدن
کاش میدانستی
که چقدر شیرین است
دوراز این هم همه ها
فارغ از رنگ وریا. . فارغ از تلخی روزگار
باتوخلوت نشینی
کنج یک نیمکت سرد پارک
هم کلام . .
گاه با صدا گاه با سکوت
کاش میدانستی
که چه دردی دارد
دوری از این نگاه آشنا
- انوشه گلبن
- شنبه ۴ دی ۹۵