وقتی باران پائیز می بارد
وتو آنجا، لب پنجره
با همان سیگارروشن به لب
چشم نم دارم را ، دل پر رنجم را
که بدست سبزتو باورداشت
یاد داری هنوز ؟
هیچ نمی دانم هنوز!
سر سرمستی من یادت هست؟
عاشقی ها، بی کسی ،دلواپسی
هیچ نمیدانم هنوز
ازمیان روشن و خاموشیِ سیگارت
یادِ من دردل تو، هست هنوز؟