من اون مسافرم خسته . . .
از همه بود ورفتن و رسیدن ها
من اسیر این ماندن های گیج
هیچ شدن و به هیچ رسیدن ها
تو
همان چراغ راهی
پر زامیدبودن باتردید
شعله ای روشن برای
دیدن افق درفرداها
تیر89 گلبن
- انوشه گلبن
- پنجشنبه ۵ دی ۹۲
من اون مسافرم خسته . . .
از همه بود ورفتن و رسیدن ها
من اسیر این ماندن های گیج
هیچ شدن و به هیچ رسیدن ها
تو
همان چراغ راهی
پر زامیدبودن باتردید
شعله ای روشن برای
دیدن افق درفرداها
تیر89 گلبن