۱۶ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

برای بارون

گاهی که بی خبر

پشت پنجره ام 

مرا فریاد می کنی

ومن . . .

بی اختیار سویت به نیاز

دست دراز می کنم . . .

وتو. . .

چه سخاوتمندانه

زمزمه ای آرام

بایاد و خاطراتم داری

دوستت دارم

رفیق همه تنهاییم

تو . . باران گاه و بی گاه


  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • جمعه ۲۲ آذر ۹۲

    سر خط

    ای آشنا ؛ ای همراه ؛ ای همسفر

    ای همدل ، ای همراز ، ای مهربان

    دستانت را که از نم تنهایی خیس است

    به دست همراه و همدرد من بسپار

    تا شانه هایم از سرصدق

    گواه شبنم های ندیده مان باشد

    ودراین هیاهوی تن خواهی

    بگذار آغوشمان پناه بی پناهی مان باشد

    چشمها زبان خواهند گفت

    وکویر زخمی سرزمین قلبمان

    سیراب از باران اعتماد

    گناه نیست عاشقی

    وقتی پناه بی پناهی ست

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱۲ ]
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲۱ آذر ۹۲

    خیال

    . . . . خیلی وقت است که عادت کرده ایم حرفهایمان را رک  نزنیم !!! نمی دانم این دو پهلو حرف زدن ها برای چیست ؟ اما وقتی موجب خیال بافی می شود . . وتو نیز هی هرروز به این توهم ذهنی و خیال بافی دامن می زنی. . . راستش شاید از نظر تو سرگرمی باشد و رفع بی کاری . . . اما مراقب باش گاه تارهای اعتماد . . . گاه پود قلبی . . . . میان این بافته ها ی زیر و رو ؛گره می خورد . . . . وای اگر یک دونه در برود یا نخ کش شود . . . . . . 

  • ۰ پسندیدم
    • انوشه گلبن
    • پنجشنبه ۲۱ آذر ۹۲

    هذیان هایی درشهر

    . . . . اینجا شهریست شلوغ . . . پراز آدمهایی با هزاران چهره که پشت نقابی ازرنگ و پودر و ماتیک گرفته تا ریش بزی و سه تیغه و کروات پنهان شده اند  . . . وزبانشان نه به دل بلکه به آب و هوای سرزمین خواسته های پنهانشان وصل شده. . . . اینجا آدمهایش همه تاجرند وبازار شایع و دروغ داغ داغ. . . . مردانش هرلبخند زن غریبه را به تقاضای سکس تعبیر می کنند و هر بی حجابی همسر را فاحشگی می دانند . . . .ودخترانش هنوز بدون اجازه پدر حتی حق مردن هم ندارند وخوشبختی را یا میان فنجان قهوه و ماشین مدل روز وشغل پردرآمد ویا کوچه پس کوچه های دنیای مجازی گز می کنند .. . . . .   اینجا شهر شلوغی  ست . . . . برای مردگان صدساله شیون وزاری وهزینه های کلان مجاز است اما دلجویی از بی پناه . . یا منگلیسم است یا هرزه گی. . . .

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • سه شنبه ۱۹ آذر ۹۲

    افسون

    این روزها . . . این ساعت از روز

    حتی . . . . آن تصویر آیینه

    که نگاهم می کند

    توی چین های صورتم انگار

    به دنبال کوچه باغ های گمشده

    همان نشانی های آشنای ذهنم

    حیران می شود. . . .  سردرگم نیافتن

    چه زود سرشانه های خیس

    میان هیاهوی دنیا و مجازی اش

    افسانه ای شد پر افسون

     

     

  • ۱ پسندیدم
  • نظرات [ ۲ ]
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۱۸ آذر ۹۲

    کوچه های شهر

    همین کوچه ها
    همین شهر پر شلوغ
    عابرش لب به لبخند داشت
    دل به سرود وگرم مهر
    و
    هیچ دلی را درکوچه هانمیبردند
    برای دسربعد شام تنهایی
    ومشت شان مهربانی پنهان بود
    انقدر پنهان که برای هرخسته پیدا بود
    برای رفتن از پی هوسی
    هیچ کسی خنجری از پشت
    در دست نداشت
    توی همین کوچه ها
    توی همی شهر شلوغ

  • ۰ پسندیدم
  • نظرات [ ۱ ]
    • انوشه گلبن
    • دوشنبه ۱۸ آذر ۹۲
    همسفر های گرامی
    استفاده از شعر ها فقط درصورت ذکر منبع مجاز است
    درغیر این صورت موجب پی گرد هردودنیا می گردد