مرا به چشم واژه هایم نگاه کن

آنگاه که حس هایم

از پشت پنجره تنهایی تو

به دنیای نم دار چشمانت

پل می زند تا سیلاب شور

تن گونه ات را با خود نبرد

مرا به چشم بودن نگاه کن

مرا امان باریدن بده

تا دیگر هرکسی نا کسانه

رد دردم را ناخنک وارمزه مزه نکند

مرا میان تلخی خط خطی هایم

از میان آنچه گاه فریاد می شود

بی صدا دردی خط خطی . . . .

زخمی عمیق برسینه کاغذ

از این امید ها که بی دلیل ناامید می شود

مرا از پشت آنچه نگاه میکنی

مرا از بعد همه دیدن هایت

نگاه کن