تنهایی هایم را

توی فنجون چای

حل می کنم

گوشه پرت یک کافه

یا شاید

توی هجوم این رفتن و آمدن ، مترو

بین این و آن خاطره و یاد

پشت این میز و توی اون پارک

سر می کشم. . . .

شاید دلم گرم شود

شاید حواس عاشقیم پرت شود

من . . ، تنهایی هایم را . . .

تنها ، سر می کشم